عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

تو هنوز یه آسمونی ...

تو هنوز یه آسمونی روی سقف آرزو هام ،  

زیر سایه ی تو بوده لحظه های بی کسی هام ،  

من به یادت زنده بودم ،  

حتی وقتی که نبودی ... 

حتی وقتی به رقیبم عکس چشمهاتو رسوندی ... 

  

از همون لحظه که دستهاتو از تو دستم پس کشیدی ،  

فهمیدم که ، تو خیالت، به عشقش نفس کشیدی ...  

 

تلاش قلبم و تفره ی عشق تو ،  

همه اش واسه دلم تجربه شد ...  

بی تو  سقوط و تجربه کردم ،  

وقتی نبوده تو  زمزمه شد ... 

 

تو  هنوز تنها امیدم تو شبهای نا امیدی ،  

تو  رو کم داره وجودم ، کاشکی الان میرسیدی ...   

کاشکی وقتی زیر گریه ، جشن بارون می گرفتم ...  

تو  رو با نگاه گرمت با غریبه نمیدیدم  ... 

 

از همون لحظه که دستهاتو از تو دستم پس کشیدی  

فهمیدم که ، تو خیالت، به عشقش نفس کشیدی  

 

تلاش قلبم و تفره ی عشق تو ،  

همه اش واسه دلم تجربه شد ...  

بی تو  سقوط و تجربه کردم ،  

وقتی نبوده تو  زمزمه شد ...  

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد