عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

از این به بعد من این دلو دست کسی نمی دمش ...

نه قحطی گل که نبود ، از تو چرا خوشم اومد ...!؟ 

قشنگ تر از تو بود دلم قیدِ تمومشونو زد ... 

انگار چشام کور شده بود ، هیچ کس و غیرِ تو ندید ... 

تو اومدی تو زندگیم شدی یه مشکل جدید ...! 

 

من بدترین و بهترین روز های عمرم با تو بود ،  

تصورم خوب بود ازت امّا چه سود ، امّا چه سود ... 

یه اشتباه چی داشت واسم ؟ 

خود خوری و هی سرزنش ...  

از این به بعد من این دلو دست کسی نمی دمش ... 

 

نه ، قحطی یه چیزی بود ...، 

 فهمیدم اینو این دفعه ،  

که تو وجودت این روز ها پیدا نمیشه عاطفه ... 

 

قحطی چی بود واسه من ؟ 

یه دل که زود دل نبره ...  

این دل پر احساس من به درد تو نمی خوره ....  

 

من بدترین و بهترین روز های عمرم با تو بود ،  

تصورم خوب بود ازت امّا چه سود ، امّا چه سود ... 

یه اشتباه چی داشت واسم ؟ 

خود خوری و هی سرزنش ...  

از این به بعد من این دلو دست کسی نمی دمش ... 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد