تو هنوز یه آسمونی روی سقف آرزو هام ،
زیر سایه ی تو بوده لحظه های بی کسی هام ،
من به یادت زنده بودم ،
حتی وقتی که نبودی ...
حتی وقتی به رقیبم عکس چشمهاتو رسوندی ...
از همون لحظه که دستهاتو از تو دستم پس کشیدی ،
فهمیدم که ، تو خیالت، به عشقش نفس کشیدی ...
تلاش قلبم و تفره ی عشق تو ،
همه اش واسه دلم تجربه شد ...
بی تو سقوط و تجربه کردم ،
وقتی نبوده تو زمزمه شد ...
تو هنوز تنها امیدم تو شبهای نا امیدی ،
تو رو کم داره وجودم ، کاشکی الان میرسیدی ...
کاشکی وقتی زیر گریه ، جشن بارون می گرفتم ...
تو رو با نگاه گرمت با غریبه نمیدیدم ...
از همون لحظه که دستهاتو از تو دستم پس کشیدی
فهمیدم که ، تو خیالت، به عشقش نفس کشیدی
تلاش قلبم و تفره ی عشق تو ،
همه اش واسه دلم تجربه شد ...
بی تو سقوط و تجربه کردم ،
وقتی نبوده تو زمزمه شد ...