همه می گن که تو رفتی ،
همه می گن تو نیستی ،
همه می گن که دوباره ، دل تنگمو شکستی ...
دروغه ...!
چه جوری دلت می اومد منو اینجوری ببینی ؟!!
با ستاره ها چه نزدیک ، منو تو دوری ببینی !
همه گفتن که تو رفتی ، ولی گفتم که دروغه ... !
همه می گن که عجیبه اگه منتظر بمونم ،
همه حرفهاشون دروغه ، تا آبد اینجا می مونم ...
بی تو و اسمت عزیزم اینجا خیلی سوت و کوره ،
ولی خوب عیبی نداره ، دل من خیلی صبوره ...
صبوره ... !
همه می گن که تو نیستی ،
همه می گن که تو مُردی ،
همه می گن که تنت رو به فرشته ها سپردی ...
دروغه ... !
تن رود همهمه ی آب ،
من پر از وسوسه ی خواب ،
واسه رویای رسیدن ،
منه بی حوصله بی تاب ...
میونه باور و تردید ،
میونه عشق و معمّا ،
با تو هر نفس غنیمت ،
با تو هر لحظه یه دنیا ...
با تو پر شور و نشاطم ،
تو هیاهوی نگاهتم ،
تو یه آواز قشنگی ،
من تو آهنگ صداتم ...
مثل خنده رو لبهاتم ،
مثل اشک رو گونه هاتم ،
تو رو می بوسم و انگار ،
شاعر شعر چشمهاتم ...
دشت پونه های وحشی ،
رنگ التماس و خواهش ،
موج خاکستری باد ،
شعله ی گرم نوازش ...
بیا گلواژه ی عشق رو با تو همصدا بخونم ،
تو رو دوست دارم و ای کاش تا ابد با تو بمونم ...
شبهای رفتن تو،
شبهای بی ستاره است ...
ببین که خاطراتم ،
بی تو چه پاره پاره است ...!
با هر نفس تو سینه ، بغض تو تو گلومه
با هرکی هرجا باشم ، عکس تو رو برومه ...
آخ که چقدر تنگ دلم ، برای اون شبهامون ،
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلهامون ...
چی میشه برگردی بازم به روزهای گذشته ،
هوای پاییزی چرا تو عشق ما نشسته ... ؟!
سپردی عهدمونو به دست باد و بارون ،
منو زدی به طوفان ، خودت گرفتی آروم ...
قهر تو راهمو بسته ،
غم دلمو شکسته ...
تو این صدای خسته ، یاد تو پیله بسته ...
غم دلمو شکسته ...
غروبه باز دوباره ، شب توی انتظاره ...
ابر تو نگاهم نشسته ،
خیال گریه داره ...
اسم تو فریادمه ،
درد تو صدامه ترانه است...
خنده ی آینه تلخ و بی تو پر از بهانه است ...